گزینههای پیش روی آمریکا در برابر ایران چیست؟
مقالات
بزرگنمايي:
نسیم گیلان -
گزینههای پیش روی آمریکا در برابر ایران چیست؟
٧١٩
٠
فرهیختگان / متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
امکانهای آمریکا در این زمان برای مقابله با ایران چیست و چه گزینههایی پیش رو است؟
اول: اقدام نظامی، باید گفت گزینه نهایی آمریکا در قبال ایران اقدام نظامی است و بالاتر از آن چیزی نیست، اما آیا بهواقع چنین اقدامی در دایره ذهنی مقامات کاخ سفید وجود دارد یا اصلا میتواند وجود داشته باشد؟ پاسخ به هر دو بخش سوال منفی است. سوای اینکه آمریکاییها روزانه چندین و چند بار میگویند که بنای درگیری با ایران را ندارند و بهجز اینکه پیام رسمی دادهاند که گزینه نظامی در کار نیست و حتی بدون در نظر گرفتن اینکه واکنش آمریکا به هدف قرار دادن پهپاد جاسوسی پیشرفته و 222 میلیون دلاریشان نشان داد که هیچ گزینه محکمی در چنته ندارد، باید گفت توسعه توان نظامی ایران که محدوده جغرافیایی وسیعی از شرق آسیای غربی تا آبهای مدیترانه را فرا گرفته و شامل راهبردهای متنوعی از اقدامات کلاسیک تا عملیاتهای نامنظم است، در برهه کنونی آنقدر بازدارنده است که اجازه آغاز هرگونه درگیری حتی درگیریهای محدود را به هیچ کشوری حتی ایالات متحده ندهد و بتواند اتحاد مثلث سعوی، رژیم صهیونیستی و آمریکا را عقب براند. از این رو باید گفت اقدام نظامی علیه ایران امروز با قطعیت بالایی منتفی و دور از ذهن است و حتی تهدید به انجام آن هم دیگر کارایی ندارد.
دوم: مسیری که آمریکاییها تلاش میکنند بگویند همچنان به رویشان باز است و امکان حرکت پرشتاب در آن را دارند، مسیر تحریمهای اقتصادی است؛ اتفاقی که روز گذشته هم افتاد و آمریکا با یک عملیات رسانهای کوشید که بگوید فصل جدیدی از تحریمها آغاز شده. اما آیا این ادعا صحت دارد؟ اتفاق عجیب روز گذشته این بود که آمریکا در عین حالی که ادعای تحریم میلیاردها دلار از پولهای ایران را میکرد، با تمام توان از ابراز جزئیات این تحریم و اینکه دستور اجرایی جدید شامل کدام نهادها میشود، اجتناب کرد. تا زمانی که این متن نگاشته میشود هنوز نه ترامپ، نه وزیر خزانهداری و نه کاخ سفید جزئیات تحریمهای اعمالشده را دقیقا برخلاف روال گذشته اعلام نکرده و تنها به بیان کلیات و سرفصلهایی از آن اکتفا کردهاند. این اولین نشانهای است که میگوید آمریکا چیز جدیدی در چنته ندارد و حتی مینوچین، وزیر خزانهداری این کشور با اینکه سه خبرنگار از وی درمورد احتمال بالای بیاثر بودن این تحریمها میپرسند جزئیات را نمیگوید و توضیحات بسیار محدودی را ارائه میکند.
اما مساله دوم دراینباره، اساس ساختار تحریم است. ایالات متحده از سال 2010 تمرکز ویژهای بر محدودیت مراودات و فعالیتهای بانکی و مالی ایران داشته است و از این مسیر تلاش میکند با اعمال مجازاتهای سنگین برای همکاران اقتصادی ایران، مسیر هرگونه تجارت یا مراوده مالی را با ایران ببندد. آنها در سال 2012 بانک مرکزی و بخشهای عمده نظام اقتصادی و بانکی ایران را هم تحریم میکنند و گامبهگام پیش میآیند تا در تحریمهای بعدی مستقیم یا غیرمستقیم تمام روابط بانکی و اقتصادی ایران شامل مراودات دولتی و بخش عمدهای از فعالیتهای غیردولتی را زیر سایه تحریم ببرند، از این رو این تحریمها تا سال 2017 در همه ابعاد به اوج خود میرسد و دیگر مجموعه مهمی باقی نمیماند که از تحریمهای بانکی آمریکا بینصیب مانده باشد.
سومین مساله خبر حاشیه نشست مینوچین است، خبری که میگوید هشت فرمانده سپاه ازجمله سردار حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضا و سردار پاکپور فرمانده نیروی زمینی نیز تحریم شدهاند. این خبر شاید فیکترین خبر تحریمی این روزها باشد؛ چراکه آمریکاییها اساسا ذیل تحریم کاتسا هر آنچه میتوانستهاند در قبال سپاه، پرسنل، زیرمجموعهها و حتی طرفهای معامله با سپاه اعمال کردهاند و بههیچوجه تحریم موثرتر و بزرگتری بعد از تروریستیخواندن سپاه و اعمال تحریمهای مربوط به گروههای تروریستی برای نظامیان عضو این مجموعه رسمی و قانونی ایران وجود ندارد.
سوم: بعد از منتفیبودن دو گزینه بالا یعنی اقدام نظامی و توسعه پرتوان تحریم، تنها یک راه برای آمریکاییها باقی میماند، راهی که بهنظر میرسد خودشان هم به آن پی بردهاند و از این رو تلاش خود را برای پیشبرد آن به نهایت رساندهاند. تنها گزینه امروز برای آمریکا که هنوز ممکن است حداقلهایی از اثر را دارا باشد، عملیات روانی و رسانهای است، عملیاتی که اولا متزلزلکردن درون ایران را هدف قرار داده و در مرحله بعد بهدنبال جمعکردن متحد برای خود میگردد. با مدنظر قرار دادن این راهبرد شاید حجم گسترده پوشش رسانهای مراسم امضای دستور اجرایی تحریم جدید ایران و نشست خبری وزیر خزانهداری قابل رمزگشایی باشد و مشخص شود که آمریکا چرا تلویزیون، توئیتر، فیسبوک و هر امکان دیگر رسانهای را این روزها فعال کرده و با تمام قوا با انتشار پیامهای متعدد و متنوع تلاش میکند ایران را از موضوعیت نیندازد و مساله را داغ نگه دارد. برای فهم آسانتر این مساله کافی است به توئیتهای متعدد و متناقض ترامپ مراجعه کنید. صفحه ترامپ این روزها بیشتر از آنکه نمایانگر مواضع یک رئیسجمهور باشد، نمایشدهنده یک شومن بیمنطق است.
-
سه شنبه ۴ تير ۱۳۹۸ - ۱۶:۱۰:۳۲
-
۹۸ بازديد
-
-
نسیم گیلان
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/100660/