اسلام، سیاست را وسیله دستیابی به تعالی میداند
سياسي
بزرگنمايي:
نسیم گیلان- امیر محبیان با بیان اینکه تعاریف متفاوتی از اخلاق
در فلسفه سیاسی غرب وجود دارد، اظهار کرد: تا قبل از دوران مدرن، ارزشهای
اخلاقی بر مبنای دیدگاههای دینی شکل میگرفت و دارای منشأ فرا انسانی بود؛
ولی با آغاز دوران مدرن، اخلاق رفته رفته شکل انسانی به خود گرفت و مبنای
پذیرش ارزشها و هنجارها، نه مسائل متافیزیکی که عقل سلیم تعیین شد.
وی
افزود: در این دوران، عرف تعیینکننده چارچوبهایی بود که به عنوان
چارچوبهای اخلاقی شناخته میشد، البته در برخی حوزهها، قدرت نیز در کنار
آن قرار میگرفت و در واقع هر گاه تفکری دارای قدرت بود، ارزشهای اخلاقی
خاص خود را نیز گسترش میداد. معمولا اینگونه است که هنجارهای مطلوب جوامع
در دورههای مختلف حکم ارزشهای اخلاقی را پیدا میکند.
چگونگی شکلگیری ارزشها
رئیس
مرکز پژوهشی راهبردی آریا بیان کرد: در تفکر اسلامی نیز مانند همه ادیان،
مبنای ارزشها، فرا زمینی است که از جانب خداوند تعیین میشود. خداوند است
که ارزشها را مشخص میکند و انسان به تبعیت از او میپردازد، ولی راجع به
چگونگی شکلگیری ارزشها مباحث زیادی در فلسفه اسلامی وجود دارد؛ به این
صورت که آیا ارزشهایی که خداوند برای انسان مشخص میکند، باید خصلتی
عقلانی داشته باشد، یا اینکه از قاعده خاصی تبعیت نمیکند و هر چه از جانب
خداوند نازل شود، ارزش محسوب میشود؟
محبیان ادامه داد: برخی معتقدند
حتی اگر خداوند به بیعدالتی فرمان دهد، ارزش محسوب میشود و باید از آن
تبعیت کرد. در مقابل عدهای دیگر میگویند خداوند بر مبنای عقل، چارچوبهای
ارزشی را به انسان ابلاغ میکند و بر همین مبنا با انسان پیمان بسته است.
در واقع این ارزشها خلاف عقل نیست، چون خداوند عادل است و ارزشهایی که
مشخص میکند، با عقل همخوانی دارد.
اخلاق بستر سیاست است
وی با بیان
اینکه در سیستم غربی، کسب قدرت و حفظ آن اهمیت دارد، گفت: در این مسیر،
فریبکاری و پیمانشکنی مجاز شمرده میشود، ولی در تفکر اسلامی سیاست و قدرت
هدف نیست، بلکه وسیلهای برای دستیابی به تعالی است و اخلاق شامل قواعدی
میشود که سیاست باید در بستر آن عمل کند؛ این اخلاق میتواند بین تودههای
مردم با یکدیگر، میان انسان و خدا، بین حاکمان و مردم و میان حاکمان با
یکدیگر برقرار باشد.
این استاد فلسفه غرب و تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح
کرد: در سبک حکومتداری پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) شاهد حاکمیت اخلاق بر
سیاست هستیم. زمانی که امیرالمؤمنین(ع) حکومت را به دست گرفت،
مصلحتبینیها به ایشان توصیه میکرد که معاویه را برکنار نکند و اجازه دهد
در جایگاه خود باقی بماند تا زمانی که حاکمیت امیرالمؤمنین(ع) به ثبات
برسد و سپس معاویه را حذف کند؛ ولی امیرالمؤمنین(ع) هیچ مصلحتی را بالاتر
از عدالت ندانست و معتقد بود معاویه که اساسا جایگاهی نامشروع داشت، نباید
در حکومت ایشان حتی برای یک لحظه مشروعیتی ولو تحت عنوان مصلحت داشته باشد.
-
شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۷ - ۲:۱۹:۲۶ PM
-
۶۰ بازديد
-
ایسنا
-
امير محبيان
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/58466/