رزمآرا از نخستوزیری تا ترور مشکوک
چهارشنبه 5 تير 1398 - 19:51:53
|
|
نسیم گیلان - رزمآرا از نخستوزیری تا ترور مشکوک ١٥ ٠ شرق / متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست چهارم تیرماه 1329 بود که حاجیعلی رزمآرا توسط محمدرضا پهلوی به مقام نخستوزیری ایران منصوب شد تا سرآغاز یک دوره سیاسی پرتلاطم و در نهایت یک ترور پرابهام باشد. رزمآرا در پنجم تیر 1329 به دربار فراخوانده شد و فرمان نخستوزیری خود را دریافت کرد. کابینه او چند بار استیضاح شد، ولی همواره از رأی اعتماد اکثریت قریب به اتفاق مجلس شورای ملی برخوردار شد، بر عکس در مجلس سنا اکثریت ضعیفی از او حمایت میکردند. رزمآرا از روزی که به صدارت رسید، با مسئله نفت روبهرو شد. سرانجام مجبور شد لایحه گس-گلشائیان را که در زمان دولت ساعد به مجلس داده شده بود، پس بگیرد. در مجلس سنا مخالفان سرسخت وی عبارت بودند از دکتر متین دفتری، سیدمحمد تدین، سرلشکر زاهدی، عدلالملک دادگر، دکتر حسابی و عبدالحسین نیکپور. در مجلس شورای ملی غیر از فراکسیون هشت نفری جبهه ملی به زعامت دکتر مصدق، چند نفر از منفردین مانند دکتر معظمی و جمال امامی نیز با او از در مخالفت درآمدند. مداخلات رزمآرا در امور مملکت با واکنشهای بسیاری روبهرو شد تا اینکه لایحه نفت در مجلس مطرح شد و پس از انتقادهای نمایندگان مجلس، غلامحسین فروهر، وزیر دارایی کابینه رزمآرا، آن را پس گرفت. این پسگرفتن لایحه نفت که بدون موافقت مجلس بود، آنان را بیشتر ناراضی کرد و هنگامی که خواستند درباره عمل خلاف قاعده فروهر رأی بگیرند، دکتر طاهری مجلس را از اکثریت انداخت و خشم آنان بیشتر شد. نتیجه این عملیات این شد که آنها بهشدت به حکومت رزمآرا بدبین شدند؛ اما روزی که رزمآرا پشت تریبون مجلس رفت و برخلاف وعدههایی که داده و گفته بود «من سربازم و میخواهم به مملکت خود خدمت کنم»، گفت ملت ایران عرضه ساختن لولهنگ را هم ندارند، آن وقت چطور میخواهند دستگاه عظیم نفت را اداره کنند، این موضوع چنان فداییان اسلام را عصبانی کرد که تصمیم گرفتند بهدلیل این اظهارات از او انتقام بگیرند. فداییان اسلام تصمیم گرفتند 16 اسفند 1329 قبل از ظهر درحالیکه رزمآرا برای شرکت در مجلس ختم آیتالله فیض به مسجد شاه میرود، او را ترور کنند. گلوله خلیل طهماسبی در حیاط مسجد بر سینه او نشست و در دم جان سپرد، اما ضارب رزمآرا هرگز مجازات نشد. در سال 1331 هنگامی که جبهه ملی در مجلس در اوج قدرت بود، بهوسیله نمایندگان طرحی تهیه و تصویب شد که خلیل طهماسبی را از زندان آزاد میکرد. این ماده واحده تأکید میکرد چون خیانت علی رزمآرا و حمایت او از اجانب بر ملت ایران ثابت است، بر فرض اینکه قاتل او خلیل طهماسبی باشد، از طرف مردم ایران بیگناه شناخته شده و تبرئه میشود. قتل رزمآرا عملا به روند ملیشدن صنعت نفت ایران سرعت بخشید و کمتر از دو هفته پس از این حادثه، لایحه ملیشدن نفت در پایان سال 1329 در مجلس تصویب شد. روایتهایی هم حاکی از رضایت دربار در ترور رزمآراست. موضوع رضایت دربار از حذف رزمآرا به گمانهزنیهایی درباره دخالت نزدیکان شاه در برنامهریزی این ترور منجر شد؛ موضوعی که یک روز پس از ترور، در شماره 2051 نشریه «داد» اینچنین مطرح شد: «ذکر این مطلب نیز بیمورد نیست که اسدالله علم پادوی محمدرضاشاه که در کابینه رزمآرا سمت وزارت کار را داشت کسی بود که رزمآرا را به مقتل (مسجد...) برد و اولین شخصی بود که خبر قتل وی را به شاه رسانید». این گمانهزنیها همان زمان آنچنان بالا گرفت که اسدالله علم برای پاسخگویی به اتهام دخالت در ترور به دادگستری احضار شد. گمانهزنیهایی که زمینه آن همراهی علم با رزمآرا در هنگام ترور بود. بر اساس اسناد دادگستری، بازجو از اسدالله علم پرسیده: «به قرار اطلاع جنابعالی در روز 16 اسفند 1329 در مسجد شاه و هنگام ترور مرحوم رزمآرا نخستوزیر حضور داشتهاید و مخصوصا قبلا خود جنابعالی به مسجد تشریف بردهاید و چون نخستوزیر نبوده است مجددا به نخستوزیری تشریف آورده و مجددا به معیت ایشان به مسجد تشریف بردهاید و در هنگام ترور هم حضور داشتهاید، ضمنا میشود جریان کار و مشاهدات خودتان را در این باب مرقوم فرمایید». علم در پاسخ اعلام کرد که در بازگشت از سفر اصفهان، برای انتقال برخی مشکلات این شهر به نخستوزیر به دفتر نخستوزیری رفته و به اصرار رزمآرا همراه او عازم مسجد شاه شده است. در نگاه اول، اسناد موجود نشان میدهد دستکم بر اساس قول علم، اینکه رزمآرا به اصرار او به مسجد شاه رفته، شایعهای بیش نیست. موضوعی که مخالفان فرضیه احتمال دخالت دربار در ترور رزمآرا آن را نشانهای از رد این فرضیه میدانند. آنان همخوانی اظهارات علم با اظهارات محمود هدایت برادر همسر رزمآرا را دلیلی دیگر بر رد فرضیه دخالت دربار میدانند. استناد به همخوانی سخنان برادر همسر رزمآرا با گفتههای علم برای اثبات عدم دخالت علم در ماجرای ترور، آن هم در کشوری که هنوز بعد از سالها برخی احتمال دستداشتن آخرین شاه در وقوع سانحه سقوط هواپیمای حامل برادرش را منتفی نمیدانند، چندان متقن به نظر نمیرسد. اینگونه نتیجهگیریها در بهترین حالت ممکن تحلیلهایی است که هرچند با عقل جور درمیآید، اما باز هم نمیتواند به استدلالهایی یقینآور تبدیل شود.
http://www.gilan-online.ir/fa/News/100913/رزمآرا-از-نخستوزیری-تا-ترور-مشکوک
|