تاجیک در گفتوگو با «اعتماد»: استراتژی ما در این مرحله «مذاکره بدون تحریم» باشد
سه شنبه 25 تير 1398 - 16:00:48
|
|
نسیم گیلان - تاجیک در گفتوگو با «اعتماد»: استراتژی ما در این مرحله «مذاکره بدون تحریم» باشد ١ ٠ اعتماد / متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست تنشها بر سر تعهدات برجامی طرفهای امضاکننده این توافقنامه بینالمللی همچنان شیب تند خود را طی میکند . حالا سرنوشت برجام به تار مویی بنداست و معلوم نیست رایزنیهایی که در حال حاضر در جریان است چگونه میتواند مانع از سقوط برجام شود . فارغ از نتیجه این گفتوگوها اما اصل مذاکره مورد تایید اغلب تحلیلگران است . در این بین برخی از کارشناسان ضمن مثبت خواندن ادامه رایزنیها بین طرفهای اروپایی و ایران معتقدند در این مذاکرات نباید برجام را فدای جزییات کرد . به اعتقاد صاحبنظران حتی کندی اروپا در فعال ساختن اینستکس نباید دلیلی برای برهم زدن مذاکرات شود . در همین زمینه نصرتالله تاجیک دیپلمات سابق در گفتوگو با «اعتماد» تاکید میکند که باید «راحتگیری در دستور کار و سختگیری در گفتوگو» داشته باشیم. به گفته او «همانطور که فرمولی برای برجام پیدا کردیم، باید فرمول یا گفتمانی جدید در ارتباط با فرانسه و اروپا پیدا کنیم تا بتواند تبعات اقدامات متناقض یا تفکرات ترامپ چه نسبت به ایران وچه منطقه و صحنه بینالمللی را تدوین و نحوه برخورد با آن را پیدا کنیم». پس از کاهش تعهدات برجامی ایران، شاهد فعال شدن تروییکای اروپایی و در راس آنها فرانسه برای حفظ توافق بودیم.امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه چندنوبت تماس تلفنی با همتای ایرانی داشته و همزمان مشاور دیپلماتیک خود را دو بار با طرحهای ویژه راهی تهران کرده است. با سابقهای که از فرانسه در مذاکرات هستهای در ذهن داریم دلیل فعال شدن پاریس برای حفظ برجام چیست؟ سه کشور مهم اروپا که ظرفیتهایی برای ورود به مسائل منطقه و بینالمللی دارند انگلیس، آلمان و فرانسه هستند. وزنه سنگین برگزیت آنچنان به پای انگلیس بسته شده که بعید میدانم انگلیس بتواند خود را از آن رها سازد. آلمان بیشتر تلاش دارد قدرت اقتصادی خود را تثبیت کرده و اگر هم حضوری در این منطقه دارد بیشتر اقتصادی است تا سیاسی. لذا هم اوضاع جهانی به گونهای جلو رفته و هم تحولات درون اروپایی به نحوی پیش رفته که فرانسه با یک رییسجمهور جوان و جاهطلب دنبال ایفای نقش در خاورمیانه است. البته با توجه به روانشناسی سیاسی فرانسویها که بعد از جنگ دوم جهانی علاقهمند برای ایفای نقش بیش از ظرفیت سیاسی و اقتصادیاش در مسائل مهم منطقهای و بینالمللی و بحرانهایی که به وجود آمده مانند مساله هستهای و برجام بوده تا سری در میان سرها در بیاورد و موقعیت سیاسی بینالمللی خویش را در میان بازیگران بزرگ جهان تثبیت کند. اگر دقت کنید بعد از جنگ دوم جهانی و سلطه استعماری فرانسه، نقش این کشور را بیشتر در آفریقا شاهد هستیم و البته قسمتی در خاورمیانه از جمله لبنان و سوریه. اما در خلیج فارس تاکنون نقش زیادی به جز فروش تسلیحات به کشورهای حاشیه جنوبی این آبراه نداشته است. خلیج فارس بهطور سنتی زیر سلطه استعمار انگلیس بود که بعد از سال 1968 و بیرون رفتن انگلیس از این منطقه بیشتر امریکاییها ایفای نقش کرده و نفوذ داشتهاند. یادمان باشد فرانسه در مذاکرات برجام حتی از امریکاییها هم تندتر بود و تلاش میکرد دغدغههایش مخصوصا در مسائل موشکی را مطرح و دنبال کند. اما فرانسه بهطور اخص و اروپا بهطور عام در قبال ناامنیهای سیاسی اجتماعی خاورمیانه آسیبپذیرند و میدانند که ایران توانایی، علاقه، انگیزه و قدرت نقشآفرینی دارد. این نه تنها فینفسه برای ما بد نیست که کشورهایی در این سطح و قد و قواره به میزان تاثیرگذاری ایران در منطقه واقف و معترفند، بلکه یک ابزار و اهرم قدرت است که باید از آن استفاده شود. مشکل از آنجایی آغاز میشود که غربیها حاضر نیستند مابه ازای این جایگاه را به ایران بدهند! و این یعنی عدم شناسایی نقش منطقهای ایران و یکی از مشکلات سیاسی ما با غرب و زمینهای برای گسترش عدم تفاهم. لذا برای دلایل علاقه فرانسه برای نقشآفرینی در این زمان و تحلیل وضعیت موجود باید نقطه تلاقی اهداف، اراده و خواست دوطرف را تعیین و بعد تحلیل کنیم که منطقه در حال حاضر در چه وضعیتی است و به چه فعالیت و ابتکار عملی نیاز داریم. یعنی باید ببینیم فرانسویها با چه منظور و هدفی وارد این موضوع شده و اینکه چرا ما در حال حاضر با آن سابقه فرانسه در برجام و بیرون رفتن شرکتهای فرانسوی از ایران به دنبال کار با فرانسه هستیم؟! زیرا همین گفتوگوی تلفنی در سطح روسای جمهور نشان از آن دارد که دو کشور سطح تعامل خود را در این زمینه و در این زمان افزایش داده و لذا انتظاری از این اقدام دارند وگرنه عملی بیهوده و غیرضروری است و میتوانست تماس در سطوح پایین دیپلماتیک انجام شود. البته میتوان بدبین بود و گفت شاید فرانسویها در غیبت انگلیس فرصت را برای نقشپذیری و ایفای نقش در مسائل منطقهای و جهانی مناسب یافته تا مخصوصا در مقابل ایران با استفاده از این اهرم همان نقش دوران برجام را در مرحله بعد بازی کنند! با این توضیح شما باید گفت که ورود جدیتر فرانسه به ماجرا نه صرفا برای حفظ توافق هستهای بلکه برای نقشآفرینی بیشتر در منطقه و کنترل تنش است؟ از نظر منطقهای فرانسه به دنبال کمک به ما نیست! فرانسه به دنبال کنترل تنش و مدیریت تحولات منطقه و مخصوصا آن بخشی که از تحولات روابط ایران و امریکا به وجود میآید، است. یعنی نمیخواهد تنش بین ایران و امریکا از یک حدی بالاتر برود که تبعات امنیتی و سیاسی اجتماعی برای منطقه داشته باشد. که سرازیر شدن مهاجرین و مسائل دیگر از تبعات آن میتواند باشد. اما با توجه به مشکلاتی که چه اروپا بهطور اعم و چه فرانسه و کشورهای مهم و شاخص اروپایی بهطور اخص در مقابل امریکا دارند و از سویی سلطه اقتصادی امریکا و دلار و سایهای که بر سر این کشورها دارد، ما باید به این یقین برسیم که فرانسویها خیلی کار تاثیرگذاری نه تنها در حل مشکلات اقتصادی ایران بلکه حتی کنترل تنش نمیتوانند بکنند! اما تلاش میکنند تنش بین ایران و امریکا از یک حدی بالاتر نرود که علاوه بر اثرات پیش گفته از منظر اقتصادی هم میتواند به دلیل مسائل مربوط به انرژی و سوخت و تاثیر آن بر تحولات اقتصادی و صنعتی اروپا و همچنین جلوگیری از تبعات افزایش ناامنی داخلی ناشی از گران شدن سوخت و انرژی باشد. بنابراین ما باید انتظارمان را یک انتظار واقعی کنیم. این نیست که فرانسه به دنبال حل مسائل و مشکلات ما باشد. این نیست که ما انتظار داشته باشیم اینستکس مثلا بتواند همه مشکلات و مسائل ما را حل کند. ولی از طرف دیگر هم ما نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و منفعل باشیم. هم از اهرمهایمان در سیاست خارجی خوب استفاده کنیم و هم بیشتر به داخل و ظرفیتهای موجود و آنچه که میتوانیم از طریق برنامهریزی و مدیریت تحولات سیاسی اجتماعی کشور خلق ظرفیت کنیم توجه داشته باشیم. با توجه به گسترش دامنه تنشها میان ایران و غرب و تجربه مذاکراتی که با خروج امریکا از برجام میتوان به نوعی آن را شکست خورده خواند چه باید کرد؟ طبیعی است که ما باید به دنبال اتخاذ یک استراتژی مناسب در این تحولات باشیم. یک قسمت عظیمی از این تحولات در بخش عملیاتی، هستهای و غیره است که آن انجام میشود و من تخصصی در این زمینهها ندارم. اما در زمینه طراحی سیاسی باید به دنبال این باشیم که یک استراتژی در کانالهای دیپلماتیک و مسائل سیاسی داشته باشیم تا بدانیم چگونه این چارچوب را تعیین و حداکثر استفاده را از این گفتوگوها ببریم. همانگونه که قبلا هم اشاره داشتهام بعید است از میانجیگریهای کنونی چیزی عاید ملت شود اما اگر فقط بتوان: 1- میانجیگران و نخبگان دنیا را قانع ساخت که با تناقضات رفتاری و گفتاری ترامپ و تیمش امکان برقراری یک گفتوگو سازنده برای دستیابی به یک حداقل از اعتماد فیمابین وجود ندارد، 2- همچنان ترامپ را در زمینه خروجش از برجام تنها و منزوی نگاه داشت و 3- دنیا و افکار عمومی را به این متقاعد کرد که با توجه به بینتیجه بودن مدل رفتاری ترامپ – اون راه مذاکره بر بستر برجام آمادهتر از شروع و به پایان بردن مذاکره جدیدی با ترامپ است، در اینصورت شاید بتوان امید داشت ترامپ از خواستههایش کمی نزول کند و شرایط برای مذاکره بدون تحریم آماده شود. پس استراتژی ما در این مرحله باید بر اساس «مذاکره بدون تحریم» باشد. این استراژی با توجه به ویژگیهای شخصیتی و مجموعه اهداف غیر شفاف و انگیزههای ترامپ و آسیبپذیریهای ما در زمینه اقتصادی راحت محقق نخواهد شد. لذا اگر گفتوگو با فرانسه نیز همچون گفتوگو با آبه شینزو و سفر ایشان به تهران تقریبا منفی یا دست خالی باشد طبیعی است که یک ضد امتیاز یا ضدارزش برای ما خواهد بود . ما باید سعی کنیم این دوره از گفتوگوها به یک روند مثبت ختم شود. چه ضمانتی وجود دارد که این دور از گفتوگوها هم به شکست منتهی نشود؟ ما باید در پرتو طراحی یک رویکرد تعاملی به دنبال این باشیم که در قدم اول یک استراتژی برای تعیین چارچوب گفتوگوها فراهم کنیم تا از این طریق روند تعاملی را طراحی و اجرا کنیم. حالا اگر بخواهیم دستور کار از این به بعد را تعیین کنیم، استراتژی پیشنهادی را که من برای این مرحله ارایه میکنم این است که «راحتگیری در دستور کار و سختگیری در گفتوگو» باشد . یعنی یک استراتژی دو مرحلهای اول دستور کار و دوم تعیین شکل و محتوای گفتوگوها. این راهبرد نه تنها روند را کند نمیکند بلکه روغنکاری کرده و احساس برد هم به فرانسه میدهد. در مرحله گفتوگوها میشود حرفها و خواستههای اساسی را زد. در مباحث مدیریت و رهبری سازمانها، این یکی از روشها و ابزار کار در Conflict Resolution و Delegation است. یعنی اگر چه دستور کار ممکن است حاصل نیازهای ملی ما باشد، ولی سیاستمداران و دستاندرکاران سیاست خارجی به این سمت بروند که برای تعامل با فرانسه بهطور اخص یا اروپا، استراتژی راحتگیری در دستور کار و سختگیری در گفتوگو را دنبال کنیم. به نظر من الان وقت مطرح کردن دغدغههای ریز و جزئی و انتظارات دو طرف نیست. ما هر آنچه ممکن است مفید فایده برای دو طرف باشد در دستور کار بیاوریم ولی در آینده که وارد بند به بند گفتوگوها میشویم میتوانیم دغدغههایمان را مطرح کنیم. نه اینکه از ترس دغدغهها سعی کنیم. به سمت گفتوگو نرویم. اما یک چیزی که این گفتوگوها را در سیاست خارجی بیمه میکند کاستن از آسیبپذیریهای سیاسی اجتماعی و افزایش انسجام ملی و رضایتمندی شهروندان از طریق حل مشکلات اقتصادی و در یک کلمه مدیریت اوضاع داخلی کشور است. من فکر میکنم دستور کار ملی ما در سیاست داخلی و آن دسته از اقداماتی که به سیاست خارجی مربوط میشود تا بر مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم فائق شویم تا یک گفتوگوی مفید با طرفهای خارجی داشته باشیم، برنامهریزی برای استفاده از توانمندیهای داخلی به منظور همکاری مستقیم و غیر مستقیم در استفاده از ظرفیت اقتصادی 15 همسایه ایران مخصوصا با رویکرد تمرکززدایی و دخیل کردن استانهای مرزی کشور برای گذران این دوران و نیز نهادینه کردن این همکاریها و تنظیم الگوی توسعه کشور بر اساس این استراتژی باشد و نه آنگونه که بعضی از دوستان مطرح کردهاند و منتظر معجزه سیاست خارجی برای باز کردن دربهای کشور به روی سرمایهگذاران خارجی باشیم. اتفاقا اگر قرار باشد چنین معجزهای اتفاق بیفتد باید در سیاست داخلی باشد و نه خارجی. البته از نوع غیر هزاره سومیاش. لذا استراتژی «همه کشور و برجام» درست نیست و خوب است که دولت بهجای تمرکز بر برجام یا حداقل در کنار آن از این ظرفیت غفلت نکند و موضوع را جدی بگیرد تا هم اینهمه انتظار برای سیاست خارجی در میان مردم که قابل پاسخگویی نیست، ایجاد نکند و هم کمی مشکلات اقتصادی کشور کاهش یافته و رضایت مردم جلب شود. مقامات، تیمها و سازمانهای اقتصادی دولتی و حکومتی در این زمینه نقش مهمی دارند و موضوع را اصلا جدی نگرفتهاند. توجه داشته باشیم میزان آسیبپذیری حکومت در این زمینه کمتر از دولت نیست. هم حکومت باید به دولت کمک کند و هم دولت به خودش کمک کند. کمک اول باعث افزایش اعتماد به نفس دولت و باور به توانمندیهای درونی و کمک دوم باعث یک تنظیم مجدد تیمها و سازمانهای اجرایی، اقتصادی و سیاسی اجتماعی خودش خواهد شد تا یک فضای جدیدی از تعامل درونی بهجای رودرروییهای کنونی خلق کند. ما در حال حاضر کلیتی به اسم برجام را داریم که هنوز زنده است و اختلاف بر سر جزییات اجرای توافق هستهای است. همزمان هم گفته میشود که مذاکره دوباره و مجدد درباره کلیتی به اسم برجام ممکن نیست. این تناقضها چگونه قابل حل است؟ در گفتوگو با فرانسه وارد جزییات شدن اشتباه است. ظاهرا در گفتوگوی آقایان مکرون و روحانی مواردی از جزییات در دستور کار مذاکرات 24 تیرماه قرار گرفته است. از سوی دیگر اینکه انتظار داشته باشیم در این گفتوگوها اینستکس فعال شود شاید خیلی جای تحقق نداشته باشد. واقعیت امر این است که در حال حاضر خود اروپا هم با ترامپ مشکل دارد. یعنی بهطور کل اروپا در یک تناقض قرار گرفته است. از یک طرف قائل به این است که امریکا به دنبال تسری قوانین فرامرزی بر کشورهای دیگر است و آن را نقد میکند و در این امر از امریکا گله میکند، مخصوصا در مسائل اقتصادی، صنعت، خودرو و غیره. از سوی دیگر وقتی به ایران میرسد که از این وضعیت شاکی است، هیچ عکسالعملی به آن صورت از خودش بروز نمیدهد! لذا در این مرحله به دلیل رفتارهای ترامپ و تناقضات و مشکلاتی که برای جهان به وجود آورده است، نمیتوانیم با امریکای ترامپ، دیالوگی برقرار کنیم . بهتر است که کار ما با اروپا و فرانسه به این سمت و سو برود که به دنبال دستیابی به یک الگو و فرمولی باشیم که چگونگی این تناقضات رفتاری ترامپ را توضیح داده، با آن برخورد کنیم یا کنار بیاییم یا اصلا یک برنامهریزی دستهجمعی برای برونرفت نه تنها ایران بلکه دنیا از تبعات رفتارهای متناقض ترامپ داشته باشیم. وقتی ما در داخل امریکا نمیتوانیم یک گفتمان غالبی داشته باشیم حتی یک طرف مقابلی داشته باشیم که حرف ما را بفهمد، ما باید سعی کنیم از اهرمهایی همچون اروپا به ویژه فرانسه که اکنون پا پیش گذاشته است بهره ببریم . این که ما به دنبال این باشیم گشایش اعتباری در اینستکس انجام شود یا نه، با اینکه موضوع مهم و قابل توجهی است ولی آنی نیست که در حال حاضر مشکل اصلی ما باشد. به این دلیل که شاید اینستکس فرمولی پیدا کرده و گشایش اعتباری شود، امریکا دوباره به آن حمله میکند. یعنی دو روز دیگر امریکا یک کانال تحریمی بر آن میبندد. در حقیقت ما را به سمت عکسالعملهای دائم خواهد کشاند. در صورتی که اگر به این سمت پیش برویم که همانطور که فرمولی برای برجام پیدا کردیم که دغدغههای ما را در زمینه هستهای از بین ببرد، باید یک فرمول یا یک گفتمان جدید و زمینه مشترکی را در ارتباط با فرانسه و اروپا پیدا کنیم تا بتواند تبعات اقدامات متناقض یا تفکرات ترامپ - چه نسبت به ایران وچه منطقه و صحنه بینالمللی - را تدوین و نحوه برخورد با آن را پیدا کنیم. این یعنی تدوین و اجرای استراتژی «رفتاری دسته جمعی در مقابل تناقضات فکری و رفتاری ترامپ در صحنه بینالمللی».
http://www.gilan-online.ir/fa/News/104344/تاجیک-در-گفتوگو-با-«اعتماد»--استراتژی-ما-در-این-مرحله-«مذاکره-بدون-تحریم»-باشد
|