سرمقاله شرق/ سرگردانی انتخابات آمریکا
پنجشنبه 31 مرداد 1398 - 10:06:38
|
|
نسیم گیلان - سرمقاله شرق/ سرگردانی انتخابات آمریکا ١٦ ٠ شرق / « سرگردانی انتخابات آمریکا » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم احمد عظیمیبلوریان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید: انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده آمریکا شبیه انتخابات مشابه در کشورهای جمهوری اروپایی است؛ اما در مواردی ازجمله دخالت ایالات در رأیگیری با آنها متفاوت است. دوره ریاستجمهوری چهار سالاست و فقط یک بار میتوان آن را تمدید کرد. به عبارت دیگر، رئیسجمهور حداکثر میتواند دو دوره چهارساله در مسند قدرت بماند. تفاوت اساسی میان ریاستجمهوری ایران و آمریکا در این است که رئیسجمهوری آمریکا بالاترین مقام تصمیمگیرنده آن کشور است؛ درحالیکه در ایران بالاترین مقام، رهبری است که هر سه قوه را زیر نظر دارد. در دوره کنونی ریاستجمهوری آمریکا که اکنون در نیمه راه چهارساله خود قرار دارد، مبارزات انتخاباتی و رقابتها فقط درباره حزب رقیب مطرح است که تلاش میکند و امیدوار است بتواند دونالد ترامپ را در پایان دوره کنونی سرنگون کرده، کاندیدای خود را جانشین او کند. در آمریکا عملا دو حزب دموکرات و جمهوریخواه انتخابات را در قبضه خود دارند؛ اگرچه راه برای گروههای سیاسی دیگر بسته نیست. رقابت انتخاباتی دوره کنونی میان دو حزب نیست؛ بلکه فقط میان کاندیداهای حزب دموکرات مطرح است. حزب جمهوریخواه به دلیل دردستداشتن ریاستجمهوری فعلی و امیدواری به تجدید انتخاب ترامپ در دوره آینده، فعالیتی علنی در مبارزات انتخاباتی کنونی ندارد؛ اما چهارچشمی جنگ و دعوای کاندیداهای حزب دموکرات را دنبال میکند. تاکنون 27 نفر از همه طیفهای مختلف دموکرات نامزدی خود را برای مقام ریاستجمهوری اعلام کردهاند که البته سه نفر از آنها انصراف دادهاند. این بیشترین تعداد کاندیداهای ثبتنامشده در یک حزب از پایان دهه 60 میلادی تاکنون است. هر کاندیدا باید ابتدا در فرایند درونحزبی (انتخابات مقدماتی) که براساس قوانین درونی آن حزب است، شرکت کند و در صورت موفقیت در آن فرایند، بهعنوان نامزد آن حزب معرفی میشود. از میان دموکراتها تاکنون حدود 24 کاندیدا فعالیت خود را آغاز کرده و در گردهماییهای عمومی و مناظرههای تلویزیونی شرکت کردهاند. بیشتر شرکتکنندگان دارای پستهایی در دولت فدرال، دولتهای ایالتی یا شهری بوده و هستند. از میان آنها جو بایدن هشت سال معاون اوباما بوده و پیشازآن سالها در مقام سناتور در مجلس آمریکا خدمت کرده است. جو بایدن یک سناتور قدیمی است. صاحبان سمتهای فرمانداری ایالت و شهردار یا کنگره ایالتی بهوفور در میان کاندیداها دیده میشود. در دوره مبارزات انتخاباتی کنونی، کاندیداهای حزب دموکرات دو نشست عمومی داشتهاند که در هرکدام حدود 20 کاندیدا شرکت کردند. برخلاف ایران و کشورهای دیگری مانند فرانسه، انتخاب رئیسجمهور در آمریکا به طور غیرمستقیم و به صورت دومرحلهای و براساس نظامی موسوم به «گزینشگر» (الکتورال) صورت میگیرد. مردم در روز انتخابات، از یک سو به نامزد ریاستجمهوری و معاون او رأی میدهند و از سوی دیگر اعضای هیئتهای انتخاباتی یا «گزینشگران رئیسجمهور» را برمیگزینند. اگرچه اسم نامزدهای پُست رئیسجمهور در برگههای اخذ رأی نوشته میشود؛ اما در عمل مجمع گزینندگان به طور مستقیم رئیسجمهور و معاون او را انتخاب میکنند. به این معنی که رأیدهندگان هر ایالت «گزینشگران» رئیسجمهور را انتخاب میکنند و آنها بعدا رئیسجمهور را انتخاب میکنند. نظام غیرمتعارف انتخاباتی ریاستجمهوری آمریکا دلایل تاریخی دارد. در اوایل تأسیس ایالات متحده، بنیانگذاران این کشور نمیخواستند که تنها ایالات بزرگ در انتخاب رئیسجمهور تعیینکننده باشند؛ چراکه دراینصورت نامزدها تشویق میشدند که فقط به ایالات پرجمعیت سفر کرده، با مردم مشارکت و همدلی کنند. طراحی نظام دومرحلهای براساس رأی الکتورال کوششی بود برای رفع تبعیض میان ایالتهای بزرگ و کوچک تا همه ایالات آمریکا بتوانند نظر خود را در انتخابات ابراز کنند. نکته جالب توجه مبارزات انتخابات کنونی این است که کاندیداهای حزب دموکرات انرژی زیادی برای از میدان بهدرکردن رقبای همحزبی خود صرف میکنند و در این راه هیچ دریغی از رسواکردن یکدیگر ندارند؛ بهطوریکه قند توی دل جمهوریخواهان آب شده و موجب صرفهجویی میلیاردها دلار هزینه تبلیغاتی آنها شده است؛ درحالیکه تصور ما بر این است که رقابت باید میان دو حزب باشد؛ نه در درون یکی از آنها. کاندیداهای حزب دموکرات که با هم میجنگند، در طیف گستردهای به لحاظ سنّی و تجربه حکومتداری پراکندهاند. «تجربه» ارزش ویژه خود را دارد و کاندیداهایی مانند جو بایدن و برنی سندرز را برجستهتر از دیگران نشان میدهد؛ اما هر دو آنها در اواسط دهه 70سالگی خود هستند؛ یعنی سنی که کمکم باید عتبه را بوسید و کنار گذاشت. به لحاظ ایدئولوژیکی، کاندیداهای دموکرات در دامنه گستردهای - از دورترین نقطه چپ (برنی سندرز) تا میانه چپ و راست (جو بایدن) قرار دارند. برنی سندرز از محبوبیت زیادی در میان جوانان و طبقات پایین درآمدی آمریکا برخوردار است؛ اما او یک سوسیالیست دوآتشه است؛ درحالیکه جامعه آمریکا یک جامعه سرمایهداری است و به طور سنتی جایی برای سوسیالیسم در نظام حکومتی پیشبینی نشدهاست. حرفی که برنی سندرز میزند در کلیات درست است. او میگوید به دلیل ساختار اقتصادی آمریکا و ارزشهای جاری پس از جنگ جهانی دوم، 99 درصد ثروت آمریکا در دست یک درصد از ثروتمندان قرار گرفته و جمع ثروت 99 درصد بقیه مردم فقط یک درصد ثروت ملی است. از نظر سندرز، این ضابطه باید به سود طبقات کمدرآمد اصلاح شود. دوم اینکه او پیش از این در سخنان خود از افزایش حداقل دستمزد به 20 دلار در ساعت دفاع میکرد. امروز این رقم را به 15 دلار در ساعت کاهش داده اما در پذیرش آن ازسوی دولت شامل کنگره و رئیسجمهور اصرار میورزد. اما سندرز یک نکته را به حساب نمیآورد: آمریکا بر مبنای مهاجرت شکل گرفته و این پدیده هنوز هم ادامه دارد. ظرفیت پذیرش جمعیتی آمریکا چندین برابر جمعیت کنونی آن است. حتی در همین شرایط دستمزدهای پایین از دید سندرز، فشار مهاجرت به آمریکا چنان زیاد است که کنترل آن از دردسرهای بزرگ دولت فدرال است. ترامپ بر آن بود که مرز جنوبی آمریکا را -که حدود دو هزار کیلومتر درازا دارد- چنان ببندد که مهاجرت از مکزیک متوقف شود. مهاجرانی که از مرز مکزیک وارد ایالات متحده آمریکا میشوند شامل مکزیکیها و مهاجران آمریکای مرکزی و جنوبی هستند. در شرایط کنونی در ایالات شمالی آمریکا به دلیل بالابودن نسبی دستمزد (حداکثر تا 10 دلار در ساعت) تولید کشاورزی مقرونبهصرفه نیست و خریدار ندارد. اما تولید همان مواد در ایالات جنوبی پرسود است؛ جاییکه بسیاری از کارگران به صورت غیرقانونی از مرز مکزیک وارد شده، به عنوان نیروی کار ارزان و روزمزد در مزارع کار میکنند. نه تنها به دلیل مورد اشاره بلکه به دلیل تفاوت سطح هزینه زندگی در ایالات مختلف، شامل خوراک و مسکن، یکنواختکردن دستمزد در آمریکا کار صحیحی نیست. البته از دید فنی سیاست سندرز یکنواختسازی دستمزد نیست، بلکه افزایش حداقل آن در سطح ملی است. شاید در ایالت ویسکانسین 19 دلار و در ایالت اوکلاهاما همان 15 دلار بماند. سندرز میگوید که باید برای تأمین حداقل نیازهای فردی و خانوادگی در ایالات مختلف معیار تعیین کرد تا بتوان کمترین دستمزد را در هر جای آمریکا محاسبه کرد. با این معیارها، ضمن اینکه برنی سندرز محبوبیت بسیاری دارد و رأی بسیار خواهد آورد، اما برندهشدن او در انتخابات جای تردید دارد. انتخابات گذشته بهویژه از دوره کلینتون تا پیش از ترامپ نشان میدهد که کاندیداهای جوان شانس زیادی در انتخابشدن دارند. کلینتون، جورج دبلیو بوش و اوباما بهترین نمونهها در این زمینه هستند. جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری سال 2008 رقیب اوباما بود و 18 سال از اوباما بزرگتر بود. اما با محاسبه دقیقی که کرده بود، به پست معاونت قانع شد. عوامل دیگری در انتخابات آمریکا تأثیرگذار هستند؛ از جمله امکانات مالی کاندیداها و معاملههای پشت پرده. در زمینه امکانات مالی، وضع دموکراتها فاجعهبرانگیز است. هزینه آنها ازسوی شمار بسیار زیادی از مردم با درآمد پایین و متوسط تأمین میشود، درحالیکه فقط یک رقم از کمکهای مالی کاندیداهای جمهوریخواهان گاهی به چند صد میلیون دلار میرسد. معاملههای پشت پرده نیز نقش مهمی در انتخابات آمریکا بازی میکند. نیکسون که منتخب جمهوریخواهان بود، با استفاده دموکراتها از افشاگری در قضیه موسوم به «واترگیت» (پایش مخالفان، شبیه آنچه درباره دخالت روسها در انتخاب ترامپ گفته میشود) از کار برکنار شد. به عقیده برخی، جمهوریخواهان در گرفتن انتقام از این شکست بلایی شبیه «پرستوبازی» سر کلینتون درآوردند و او را استیضاح کردند. این داستانها سری دراز دارد.
http://www.gilan-online.ir/fa/News/112661/سرمقاله-شرق---سرگردانی-انتخابات-آمریکا
|