اصلاح طلبان در تله روحانی
سياسي
بزرگنمايي:
گیلان انلاین- با پیدایش موج «من پشیمانم» سلبریتی ها در اعتراض به روحانی، بحث در باره
روحانی و کارکرد دولت او، موجی از جریان سازی در کشور از سوی اصلاح طلبان
سامان یافت که خود شکاف های پنهان را آشکار نمود.
اخیرا با صحبت های
محمد قوچانی، از نویسندگان فعال جریان اصلاحات و فعلا مشاور رسانه ای
روحانی، که روحانی را ذاتا اصلاحاتی دانست و حتی سوابق او را در جامعه
روحانیت به شکل عجیبی ثابت کننده اصلاح طلب بودن او برشمرد؛ بحث پشیمان
نیستم به بحث ماهیت گرایش سیاسی و هویت اصلاح طلبانه روحانی کشیده شد.
در
حالی که قوچانی معتقد بود: برخی عنوان میکنند که آقای روحانی هیچگاه
اصلاحطلب نبوده و همواره بر مدار اصولگرایی حرکت میکرده که من با این
دیدگاه موافق نیستم و برای نظر خود ادلهای دارم. زمانی که آقای روحانی عضو
جامعه روحانیت مبارز شدند تعابیر اصلاحطلبی و اصولگرایی به معنای امروز
مرسوم نبوده است. آقای روحانی در زمانی که جریان چپ در ایران مخالف اقتصاد
آزاد، بهبود روابط ایران با کشورهای جهان و برخی تغییرات اجتماعی بود
دیدگاهی متفاوت نسبت به جریان چپ داشت و به عنوان یک شخصیت معتدل در جریان
راست شناخته میشد. آقای روحانی از نظر تشکیلاتی هرگز اصلاحطلب نبوده است.
این در حالی است که از نظر تشکیلاتی نیز هیچ گاه اصولگرا نبودهاند. آقای
روحانی در زمانی که عضو جامعه روحانیت مبارز بودند جامعه روحانیت مبارز
دارای رویکردی به معنای اصولگرایی که امروز متداول است نبوده است. به همین
دلیل نیز آقای روحانی از بسیاری از اصلاحطلبان، اصلاحطلبتر است.
این
در حالی بود که بسیاری اصلاح طلبان بر این باور بودند که روحانی اصالتا
اصلاح طلب نیست و حمایت از او از طرف اصلاح طلبان به ناگزیر صورت گرفته
است.
در سپهر تحلیل گفتمانی محمدرضا عارف، چهره شناخته شده اصلاحات، در
نشست «جبهه اصلاحطلبان ایران و جبهه اعتدالگرایان» اهداف دو جبهه
سیاسی(هواداران اصلاحات و هواداران روحانی) را جدا از هم دانست؛ رییس شورای
عالی سیاستگذاری اصلاحات، اعتدال را فاقد مؤلفههای گفتمان برای نشر در
سپهر سیاست کشور دانست و در همین راستا اظهار داشت: «شخصاً «اعتدال» را یک
گفتمان نمیدانم و شرایط زمانی ما را به مسیری برد که واژه «اعتدال» را به
«اصلاحات» الصاق کردیم در حالی که الزاماً نیازی به این کار نبود چرا که در
دل گفتمان اصلاحات، اعتدال نهفته است.»
علی شکوری راد، دبیرکل حزب
اتحاد ملت،حزب جانشین حزب منحل شده مشارکت تیر آخر را زد و در مراسم
گرامیداشت روز دانشجو در دانشگاه شهید بهشتی اظهار داشت: «روحانی کاندیدای
مطلوب من نیست کاندیدای مطلوب من در حصر است. کاندیدای مطلوب من ممنوع
التصویر است، ولی انتظارات ما باید براساس واقعیات باشد.»
سرمقاله
(امروز )روزنامه شرق دلیل این شکاف را در تحلیل نادرست هواداران روحانی و
حلقه حامیان او می داند و روشن تر شکاف را تصویر می کند:
«در شرایط
دشوار سیاسی که باید میان حذف و جذب یکی را انتخاب میکردند، پشت سر روحانی
ایستادند تا از این طریق وضعیت خود را بار دیگر در سیاست، خاصه در قدرت
تثبیت کنند.حسن روحانی گزینه مطلوبی برای آنان بود؛ دووجهیبودن او، منش
اعتدالی و روی گشادهاش به اصلاحطلبان براساس ضرورت موجب شد این جناح به
گرد او حلقه بزند و در پیروزیاش نقش مؤثری را ایفا کند. اما اطرافیان
رئیسجمهور الزاما اینگونه فکر نمیکردند و نمیکنند. آنان درست یا غلط،
نتیجه این پیروزی را ماحصل دلزدگی مردم از تندرویهای احمدینژاد میدانند
و شرایط خطرناک جهانی. با این رویکرد، حلقه روحانی یا اعتدالیون باور
دارند اگر اصلاحطلبان هم از آنان حمایت نمیکردند پیروزی دور از دسترسشان
نبود، گرچه شاید با اندکی دشواری و با آرایی پایینتر.»
اما این تحلیل کم خطر در دور دوم برای اصلاح طلبان مشکل آفرین شده است؛در ادامه همین تحلیل می خوانیم:
«این
رویکرد در دوره چهار ساله اول به اصلاحطلبان چندان آسیبی نزد، چون فضای
سیاست داخلی آن زمان متأثر از سیاست خارجی بود و اصلاحطلبان در این زمینه
با روحانی و حلقه دورش اختلافنظری جدی نداشتند و این اشتراک دیدگاه موجب
شده بود صفی واحد از اعتدالیون و اصلاحطلبان در برابر مخالفان مذاکرات
هستهای و درنهایت استراتژی سیاست خارجی دولت روحانی بهوجود بیاید. اما
این همسویی در دوره دوم دولت روحانی رنگ باخته و در فضای تهی سیاست داخلی
ابتکار عمل از دست اصلاحطلبان و دولت روحانی خارج شده است. ازاینروست که
برخی اصلاحطلبان، سیاست را اخلاقی جلوه میدهند و حمایت از دولت روحانی
را با تمام انتقادات بِجا توجیه میکنند. روحانی و حلقه اعتدالیون دست بالا
را دارند، آنان چیزی برای از دستدادن ندارند و قدرت، آنان را تا اطلاع
ثانوی از مردمیبودن بینیاز میکند. از این منظر هرقدر اصلاحطلبان به
حمایت از دولت روحانی بپردازند، جایگاه و اتوریته دولت روحانی را افزایش
میدهند و از آرا و خواستِ مردمی که بهدعوت آنان بهپای صندوقهای رأی
رفتهاند، فاصله خواهند گرفت. تکلیف اصلاحطلبانی که درون قدرتاند، بسیار
روشن است. آنان سیلی نقد را به حلوای نسیه نخواهند فرویخت. اما
اصلاحطلبانی روزهای دشوار در پیش خواهند داشت که مصائب بسیار به جان
خریدند تا به مردم اثبات کنند راه آنان صرفا از جاده قدرت نمیگذرد.
اصلاحطلبان در تناقضی تاریخی گیر افتادهاند؛ تناقضی که همواره با آنان
بوده است: در کنار مردم و منتقدان دولت ایستادن، یا حمایت همهجانبه از
دولت روحانی، وفاداری به کدام وفاداری؟ رأی مردم یا حمایت از روحانی.»
این
تحلیل، شکاف سنگین درون اصلاح طلبان را تحت عنوان تناقض تاریخی می نامد؛هر
نامی که برآن بنهمیم؛اصلاح طلبان در تله روحانی گیر افتاده اند.
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/15247/